اطلاعات مختصری از مراجع فقید ایران و حکم بقاء بر تقلید آنها
امام خامنهای در بیاناتی در سال 1384 نسبت به اهمال در ثبت تاریخ شخصیتهای برجسته معترض بودهاند و فرموده بودند: ما باید شخصیتهاى اثرگذار در زندگى سیاسى، زندگى اجتماعى، زندگى علمى و زندگى اقتصادىمان را درست بشناسیم... من مىبینم اینها (غربیها) در تاریخهایشان دقیق نوشتهاند که فلانکس در چه تاریخى متولد شد... یعنى سعى مىکنند این شخصیتها را از لابهلاى انبوه چهرههاى شناخته و ناشناختهى تاریخ منضبط بیرون بکشند و آنها را روى سکو بنشانند؛ مشخص کنند، و به آنها افتخار کنند. البته این کارها واقعاً هم تأثیر دارد؛ یعنى اینطور نیست که تأثیر نداشته باشد؛ اما ما نه؛ ما شخصیتهاى برجستهىمان را البته مىشناسیم، ولى تاریخ وفات خیلىهایشان را هم حتّى نمىدانیم، چه برسد به تاریخ تولدشان یا تاریخ ازدواجشان با فلان دختر، که معمولاً غربىها این چیزها را ذکر مىکنند. این، نشاندهندهى این است که ما به شناسایى و پرداخت چهرهى شخصیتهاى تاریخى خودمان و تحلیل این چهرهها بها ندادهایم و این به ضرر ما تمام مىشود»
جالب اینجاست که ایشان خود نیز به این مهم اهتمام داشته اند. چنانچه در سال 1370 در دیدار با اعضاى «گروه تاریخ» صداى جمهورى اسلامى ایران فرموده اند: «آنچه را که مربوط به میهن مان است، یا مربوط به دنیاى اسلام و مسائل اسلامى است، بایستى ریز و درشتش را جمع کنیم و بیان نماییم. به نظر من فرقى هم نمىکند؛ حتّى تاریخ تولد آدمى که براى خودش شخصیتى بوده، سردارى بوده، یا نویسندهى کتابى بوده، بیاید، تاریخ وفاتش بیاید، حتّى تاریخ ازدواجش هم بیاید».
ایشان در ادامه میفرمایند: «سه، چهار سال است که یک وقتهایى به ذهنم رسیده که گاهى اوقات در کتابهایى که مىخوانم، اگر در جایى تاریخ روز دیدم، حاشیهاش علامت بزنم؛ در خیلى از کتابها این کار را کردهام. اتفاقاً امروز که منتظر آمدن شماها بودم، با خودم فکر کردم ببینم آیا مىتوانم یک جمع و جورى بکنم، تا مثلاً صد مورد از اینها جمع بشود؛ دیدم نمىدانم، باید لاى کتابها بگردم. هر کتابى که خواندهام، آنجاهایى که یک تاریخى بوده، ضربدرى زدهام، تا معلوم بشود این تاریخ است. این نشانهى آن است که ما منبع داریم. بله، منبع مدون نداریم».
اخیرا بنده به مناسبتی این تاکید مقام معظم رهبری را مشاهده نمودم؛ بنابراین بر آن شدم تا مقدمتا تاریخ تولد و وفات مراجع فقید ایران و همچنین معروفترین کتب فتوایی ایشان (به غیر از رساله، استفتاءات و مناسک) را استخراج نموده و به مومنان تقدیم نمایم. ان شاء الله در آینده اطلاعاتی درباره مراجع فعلی نیز تقدیم خواهم نمود.
نام مرجع |
تاریخ تولد |
تاریخ وفات |
کتب فتوایی معروف |
سن بر اساس سال شمسی |
اراکی |
1273/10/2 24 جمادی الثانی 1312 |
1373/9/8 25 جمادی الثانی 1415 |
حاشیه بر عروة الوثقی، المسائل الواضحه |
100 سال |
گلپایگانی |
1277/12/29 8 ذی القعده 1316 |
1372/9/18 24 جمادی الثانی 1414 |
حاشیه بر عروة الوثقی، هدایة العباد |
95 سال |
بهجت |
2/6/ 1295 25 شوال1334 |
1388/2/27 22 جمادی الاول1430 |
وسیلة النجاة، جامع المسائل |
93 سال |
خوئی |
1278/8/28 15 رجب1317 |
17 /5 / 1371 8 صفر1413 |
حاشیه بر عروة، منهاج الصالحین، تکملة المنهاج |
93 سال |
امام خمینی |
1 /7 /1281 20 جمادی الثانی 1320 |
1368/3/14 29 شوال 1409 |
حاشیه بر عروة الوثقی، تحریر الوسیلة |
87 سال |
تبریزی |
1305 ش 1345 ق |
1385/8/29 28 شوال 1427 |
منهاج الصالحین، صراط النجاة، المسائل المنتخبه |
80 سال |
فاضل |
1310 ش 1350 ق |
1386/3/26 30 جمادی الاول1428 |
حاشیه بر عروة، الاحکام الواضحه، جامع المسائل |
76 سال |
نکات:
1- کتب فقهی دیگری نیز از سوی مراجع بزرگوار نوشته شده است اما مهمترین ها را آورده ایم.
2- مطلب مهم دیگر این که کتب هدایة العباد (گلپایگانی) و وسیلة النجاة (بهجت) بر اساس همان سیر و مسائل تحریر الوسیله امام تدوین گردیده است و لذا حاشیه بر تحریر محسوب میشوند. و کتاب منهاج الصالحین آیت الله تبریزی نیز بر اساس همان سیر و ترتیب منهاج الصالحین آیت الله خوئی پیش رفته است.
3- نکته جالب توجه دیگر این است که از بین مراجع فوق، حضرت امام (قدس سره) از نظر زمانی زودتر از بقیه مراجع (سال 1368) وفات نموده اند، اما در حال حاضر مقلدین حضرت امام بیش از سایر مراجع فقید است و طبق نظر سنجی ها تقریبا 15 الی 20 درصد جمعیت ایران هنوز مقلد حضرت امام هستند.
.
اما دو مساله:
1- کسی که تازه به تکلیف رسیده است نمی تواند از مراجعی که وفات نموده اند، تقلید نماید.[1]
2- اگر کسی از مجتهدی در زمان حیاتش تقلید نماید اما بعدا مرجع تقلید او از دنیا برود، ابتدا باید از بین مراجع زنده به روش صحیحی که در رساله ها آمده است مرجع اعلم زنده را انتخاب نماید و بعد ببیند که از نظر آن مرجع، باقی ماندن بر تقلید میت چه حکمی دارد؟
نظر برخی از مراجع مشهور درباره بقاء بر میت بدین شرح است:
رهبری: در صورتی که به برخی از مسائل او در زمان حیاتش عمل نموده باشد، می تواند در همه یا برخی از مسائل بر میت باقی بماند و می تواند به زنده رجوع کند.[2]
مکارم: مساله چند حالت دارد:
الف) در مسائلی که در زمان حیات ایشان عمل نکرده است: باید به زنده رجوع کند
ب) در مسائلی که طبق نظر میت عمل کرده است:
1) اگر میت اعلم است: باید بر میت باقی بماند.
2) اگر الان زنده قطعا اعلم شده است: باید به زنده رجوع کند.
3) اگر هر دو مساوی باشند: می توانید بر میت باقی باشد یا به زنده رجوع کند.[3]
سیستانی: اگر میت هنوز اعلم است باید بر میت باقی ماند و اگر زنده اعلم شده است باید به زنده رجوع نمود و اگر مساوی باشند در عمل بر طبق هر کدام مخیر است. منظور از تقلید در ابتدای این مساله صرف متعهد شدن به پیروی از فتوای مجتهد در زمان زنده بودن او است و عمل کردن به برخی از فتاوا لازم نیست. [4]
مرجع اعلم زنده را انتخاب نماید و بعد..... [ناقص]